امیر المؤمنین خطبه ای دارد كه از خطبه های زهدی نهج البلاغه است، راجع به اینكه عمر وفایی ندارد و انسان باید متوجه باشد كه مردنی هست، وضع مردگان و اموات و وضع عالم بعد از موت را تشریح می كند، خطبه ای است كه از نظر فن فصاحت و بلاغت هم فوق العاده است، این قدر در آن تشبیهات عالی است كه واقعا خطبه فوق العاده جذابی است. فصاحت و بلاغت امیر المؤمنین را احدی چه دوست و چه دشمن انكار ندارد و این مطلبی است غیر قابل بحث، یعنی همین طور كه ما می گوییم فردوسی یا می گوییم حافظ، منتها آنها در شعرند، یا اثر این جور اشخاص را یك اثر جاویدان می دانیم از نظر فصاحت و بلاغت، در زبان عربی نهج البلاغه اینطور است و بالاتر از این بدون شك و شبهه. خطبه اینجور شروع می شود: «دار بالبلاء محفوفة و بالغدر معروفة، لا تدوم احوالها و لا تسلم نزّالها. . . العیش فیها مذموم، و الامان منها معدوم و انّما اهلها فیها اغراض مستهدفة ترمیهم بسهامها و تفنیهم بحمامها» [1]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج4، ص: 537